گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹

 

باز امشبم ز لاله و گل خانه پر شدست

وز آب دیده کلبه ی ویرانه پر شدست

چندان بنرگس تو نظر باختم که باز

چشم ودلم ز عشوه ی مستانه پر شدست

عاشق چگونه یک نفس آشنا زند

[...]

بابافغانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲

 

شب از فسانه ام ز جنون خانه پر شدست

وز گریه ام دیار ز ویرانه پر شدست

زان طره کی شکایت آشفتگی رسد

ما را که زلف او چو کف شانه پر شدست

ترسم به لاله و سمن او زیان رسد

[...]

نظیری نیشابوری
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳

 

از هستی تو عالم دیوانه پر شدست

در خانه نیستی وز تو خانه پر شدست

عالم فشرده‌اند که آدم سرشته‌اند

خم‌ها تهی شدست که پیمانه پر شدست

کردم ز صد در از پی دل التماس غم

[...]

فیاض لاهیجی