گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۱۷

 

ای آمده گریان زتو خندان همه کس

از آمدن تو گشته شادان همه کس

امروز چنان باش که فردا که روی

خندان تو به در روی و گریان همه کس

اوحدالدین کرمانی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۵

 

ای یاد تو مونس روان همه کس

وی نام تو صیقل زبان همه کس

جانم بهوای تست شادان همه عمر

جان من تنها نه که جان همه کس

ابن یمین
 

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

سر زلفین تو شد رشته جان همه کس

لعل و یاقوت لبت قوت روان همه کس

تا تو آب دهن انداخته ای در دل خاک

پر شد از شهد و شکر کاسه وخوان همه کس

بسکه ذکر دهن و فکر لبانش کردی

[...]

کوهی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۵

 

از ضعف تنت رفته توان همه کس

وز درد تو خسته استخوان همه کس

یک تن ز ملامت تو بی دردی نیست

پیوند به جان تست جان همه کس

نظیری نیشابوری
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶ - اوحدی مراغه ای

 

ای آمده گریان تو و خندان همه کس

وز آمدن تو گشته شادان همه کس

امروز چنان بزی که فردا چو روی

خندان تو برون روی و گریان همه کس

رضاقلی خان هدایت