گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۸۶

 

می زند موج پریزاد، صنمخانه صبح

فیض موجی است سبکسیر ز پیمانه صبح

می شود زود چو خورشید چراغش روشن

هر که جایی نرود غیر در خانه صبح

تخم اشکی بفشان، خوشه آهی برچین

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۲

 

جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح

مست خورشید برون تاخته از خانه صبح

شبم از یاد تو جوش گل و آیین پری

می برد خواب پریشانم از افسانه صبح

چون سیه مست تهی شیشه به انداز صبوح

[...]

اسیر شهرستانی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

هرکس که باشد همخانه صبح

چون مهر گردد پروانه صبح

دارد ز مستی چون بحر مواج

اندر دهن کف دیوانه صبح

در آخر شب زنهار گویید

[...]

طغرل احراری