گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۵

 

زلفت از باد دگر باشد و از شانه دگر

هست یک فتنه لبت، نرگس مستانه دگر

در غمت جان ز تنم رفت و خیال تو بماند

عاقبت خویش دگر باشد و بیگانه دگر

دل آسوده دگر، حال پریشان دگر است

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ ششم در طبقهٔ ترکان » ۶۴۹- الله قلی

 

حال مجنون دگر است و من دیوانه دگر

قصه عشق دگر باشد و افسانه دگر

سام میرزا صفوی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۳۳

 

ای هر دل از خیال تو میخانه دگر

هر گردشی ز چشم تو پیمانه دگر

هرمرغ پرشکسته ز فکر و خیال تو

دارد بزیر بال پریخانه دگر

از چشم نیم مست تو هر گوشه گیر را

[...]

صائب تبریزی