سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۴ - در کاهلی گوید
مر ترا گر به سوی خانه برد
اشهب و ادهم زمانه برد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۹ - در طلب کردن از در دلها
زهرِ جان را به آشیانه برد
شکرت با ذبابخانه برد
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۹۴ - الاسرار
عقل از ره تو حدیث افسانه برد
در کوی تو ره مردم بیگانه برد
هر لحظه چو من هزار دل سوخته را
سودای تو از کعبه به بتخانه برد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۳
هست مستی که مرا جانب میخانه برد
جانب ساقی گلچهره دردانه برد
هست مستی که کشد گوش مرا یارانه
از چنین صف نعالم سوی پیشانه برد
نعل آنست که بوسه گه او خاک بود
[...]
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷۰
عید آمده کز تو عید عیدانه برد
از خرمن ماه تو به دل دانه برد
اینش برسد که روی بر ماه کند
وینش نرسد که ماه نو خانه برد
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۶
پیریام آخر می و پیمانه برد
باد سحر شمع ز کاشانه برد
دیده سیاهی ز گل و لاله چید
کوشگرانی ز هر افسانه برد
شمع جنون آبلهپا کرده گم
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۲ - نجم الدین خوارزمی قُدِّسَ سِرّه
عقل از ره تو حدیث و افسانه برد
در کوی تو ره مردم دیوانه برد
هر لحظه چو من هزار دل سوخته را
سودای تو از کعبه به بتخانه برد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۲ - نجم الدین خوارزمی قُدِّسَ سِرّه
عقل از ره تو حدیث و افسانه برد
در کوی تو ره مردم دیوانه برد