گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۸

 

بی صحبت تو جهان نخواهم

بی خشنودیت جان نخواهم

گر جان و روان من بخواهی

یک دم زدنت امان نخواهم

جان را بدهم به خدمت تو

[...]

سنایی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۸

 

با درد عشقت درمان نخواهم

با سور زلفت سامان نخواهم

فردوس اعلی گر می دهندم

باشد که من بی جانان نخواهم

با رنگ رویت گل خار باشد

[...]

جهان ملک خاتون
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴۴ - امتحان کردن شیرین فرهاد را در عشق

 

تو گر رخ پوشی از من جان نخواهم

اگر دردم کشد درمان نخواهم

وحشی بافقی
 
 
sunny dark_mode