نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۹ - ستایش اتابیک اعظم نصرةالدین ابوبکربن محمد
به عذر از تو بدخواه جان میبرد
بدین عهد رایت جهان میبرد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۸
لبش در شکر خنده جان می برد
شکیب از من ناتوان می برد
پیاله به کف چون روان می شود
دل عاشقان را روان می برد
کمر بسته در دل درون می رود
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۵۵ - آمدن سام به پای قصر پریدخت و شرح آن
از آن چاه بابل که جان میبرد
که چاهیست کآب روان میبرد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲ - در مدح سلطان اویس
هدهدی حال صبا پیش سلیمان میبرد
قاصدی نزد نبی پیغام سلمان میبرد
ماجرای قطره افتاده را یک یک جواب
کرده از بر تا به نزد بحر عمان میبرد
ذره را از خویش اگرچه قصد پادر هواست
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳
دست حسنت پنجهٔ خورشید تابان میبرد
ترک چشمت تاخت بر ملک سلیمان میبرد
خوش قماری بیش ازین نبود که در اقلیم حسن
هرکه میبازد دلی آن چشم فتّان میبرد
هر تنکظرفی که نقد صبر او کم میشود
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۷
وصلت غبار غم ز دل ما نمیبرد
می صیقل است و زنگ ز مینا نمیبرد
سرگشتگی به چرخ مرا تا نیاورد
نک گردباد راه به صحرا نمیبرد
آخر ز دست شوخی طفلان گریختیم
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۹
فکر خویشم آخر از صحرای امکان میبرد
همچو شمع آن سوی دامانم گریبان میبرد
شرمسار هستیام کاین کاغذ آتش زده
یک دو گامم زین شبستان با چراغان میبرد
الفت دل با دم هستی دو روزی بیش نیست
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۸۹ - در بیان حدیث العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان
عقل جان را سوی جانان می برد
قطره ها را سوی عمان می برد