گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴

 

جانم فدای توست، که جانان من توئی

شمع وثاق و تازه گلستان من توئی

هستند شاهدان شکر لب بعهد تو

لیکن از آنمیانه بدندان من توئی

جان بر سر غم تو نهم، وزمن این سخن

[...]

اثیر اخسیکتی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۳ - در تهنیت عیدنوروز و منقبت اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیه السلام گوید

 

به بستان چرا روم که بستان من تویی

بدان چهر لاله گون گلستان من توئی

به ریحان چه می کنم که ریحان من توئی

شکفته گل بهشت بدوران من توئی

جیحون یزدی