گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - فی مدح الصاحب السعید رکن الدین عمید الملک طاب ثراه

 

بوقت خنده ز لعل تو جان فرو ریزد

بگاه جلوه ز سروت روان فرو ریزد

چو جعد شانه کنی صد هزار دل بینی

کزان دو سلسله دلستان فرو ریزد

وگر گره ز شکنج نقوله بگشائی

[...]

خواجوی کرمانی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۳

 

چو نی از ناله بیشم قصه هجران فرو ریزد

دلم گردد ز غم خون خونم از مژگان فرو ریزد

ملایک بس که می گریند شبها از فغان من

عجب نبود که چون ابر از فلک باران فرو ریزد

ز بس دامنکشان بر کشتگان خود گذشت آن گل

[...]

جامی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴

 

چو گریم بی تو اشگم از بن مژگان فرو ریزد

که چون خیزم ز جا سیلابم از دامان فرو ریزد

پذیرد طرح کاخ عشرتم دوران مگر روزی

کز آهم این نیلوفری ایوان فرو ریزد

نیامد آن سوار کج کله در مجلس رندان

[...]

محتشم کاشانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲۵

 

ز جلوه تو دل آسمان فرو ریزد

گل ستاره چو برگ خزان فرو ریزد

حلال باد بر آن شاخ گل خودآرایی

که نقد خود به سر باغبان فرو ریزد

مجوی اختر سعد از فلک که هیهات است

[...]

صائب تبریزی