گنجور

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۲۸

 

نیک رنجورم ز رنج آتش فشان فراق

سخت خاطر خسته ام از دست دستان فراق

نیست روزی تا ز فرقت بر دل ما نیست غم

آنچ ما را هست بر دل باد بر جان فراق

درد بی درمان فراق آمد وزین معلوم نیست

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷

 

زبانِ خامه ندارد سرِ بیان فِراق

وگرنه شرح دهم با تو داستانِ فِراق

دریغ مدت عمرم که بر امیدِ وصال

به سر رسید و نیامد به سر زمانِ فِراق

سری که بر سرِ گردون به فخر می‌سودم

[...]

حافظ
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۵۲

 

چه گونه عرضه کنم با تو داستان فراق

قلم مگر بدهد شرح از زبان فراق

صوفی محمد هروی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۸۳

 

زبان مار بود خار آشیان فراق

که باد جلوه گه برق، خانمان فراق

چو آفتاب زبانهای آتشین خواهم

که الامان زنم از تیغ بی امان فراق

هزار شق شود از درد همچو خامه موی

[...]

صائب تبریزی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳

 

برای مهدی هادی بخوان شأن فراق

سرود حافظ شیراز در بیان فراق

زبان خامه ندارد سر بیان فراق

وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق

رفیق خیل خیالم و هم عنان شکیب

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳

 

برای مهدی هادی بخوان شأن فراق

سرود حافظ شیراز در بیان فراق

زبان خامه ندارد سر بیان فراق

وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق

رفیق خیل خیالم و هم عنان شکیب

[...]

فیض کاشانی