گنجور

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰

 

ای دم حضور صحبت جانان غنیمت است

بی بار تن مصاحبت جان غنیمت است

ای یوسف عزیز ز مصر دلم دمی

بیرون مرو که کلبهٔ احزان غنیمت است

ساقی بیار باده و بلبل بنال زار

[...]

ناصر بخارایی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴

 

بلبل بیا که ناله ارزان غنیمت است

ابر بهار و صحبت یاران غنیمت است

از هر لبی نوای دگر می توان شنید

تعبیر خوابهای پریشان غنیمت است

عمر عزیز کینه عبث می رود به باد

[...]

اسیر شهرستانی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

آمد بهار و سیر گلستان غنیمت است

بزم وصال غنچه خندان غنیمت است

یا قامت خمیده روم سوی بوستان

نظاره بنفشه و ریحان غنیمت است

ای باغبان ز باغ به بیرون چه می روی

[...]

سیدای نسفی