×
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۶۷
ای داروی فربهی و جان عاشق
فربه ز خیال تو روان عاشق
شیرین ز دهان تو دهان عاشق
جان بندهات ای جان و جهان عاشق
قاسم انوار » دیوان اشعار » ترجیع بند
ز سوز درد بی درمان عاشق
یگردون می رسد افغان عاشق
بآهی،بی تو،دوزخ را بسوزد
بیک دم آتش حرمان عاشق
ز آب چشم و خون دل بروید
[...]
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۱
بیا ای آرزوی جان عاشق
دوای درد بی درمان عاشق
کرام الکاتبین ننوشته حرفی
بجز عشق تو در دیوان عاشق
اگر فردا نه دیدار تو باشد
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۳ - مطالبه کردن زلیخا وصال یوسف را علیه السلام و استغنا نمودن یوسف از وی
ولی بیرون بود ز امکان عاشق
که گوید ترک جانان جان عاشق
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۲
ز تب نالان شدی جانان عاشق
بلا گردان جانت جان عاشق
ز سوز نالهٔ عاشق گدازت
به گردون میرسد افغان عاشق
تب گرم تو عالم را سیه کرد
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴
ای لعل لب تو جان عاشق
ابروی کژت کمان عاشق!
روز و شب و سال و مه نباشد
جز نام تو بر زبان عاشق!
بیخنده لعل تو نخندد
[...]