گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۰۳

 

جرأتی کو تا تماشای گلستانش کنم

چشم حیران را سفال خط ریحانش کنم

حلقه چشمی چو دور آسمان می خواستم

تا به کام دل نظر برماه تابانش کنم

پسته لب بسته او سنگ را دندان شکست

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۴

 

گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بود

تار و پود پیرهن از رشتهٔ جانش کنم

منصب مشعل فروزی داده عشقش سینه را

شمعها از آه روشن در شبستانش کنم

خودبخود گل می کند اسرار دلها، تا به کی

[...]

جویای تبریزی
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۲۲- جذبه

 

ور که هم سخت است آسانش کنم

بهر عاشق نعمت و نانش کنم

صفی علیشاه
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳ - مکاتبۀ منظوم

 

من چه دارم کز تو پنهانش کنم

جان تقاضا کن که قربانش کنم

ایرج میرزا