گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - مدح امیر بهمن

 

رسم مجلس چو او نداند کس

در لطافت بدو نماند کس

مسعود سعد سلمان
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲

 

چارهٔ عشق تو نداند کس

نامهٔ وصل تو نخواند کس

نقش هجران تو که مالد باز

تو توانی اگر تواند کس

در رکابت فلک فرو ماند

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳

 

جانا به غریبستان چندین بنماند کس

باز آی که در غربت قدر تو نداند کس

صد نامه فرستادم یک نامهٔ تو نامد

گویی خبر عاشق هرگز نرساند کس

در پیش رخ خوبت خورشید نیفروزد

[...]

انوری
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » اعتقادنامه » بخش ۲ - فی وجوده سبحانه و تعالی

 

آخر او ماند و نماند کس

کنه او را جز او نداند کس

جامی