×
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۵۷
ای دل ار سودای جانان داری از جان درگذر
ور دل از جان بر نمی گیری ز جانان درگذر
در حقیقت کفر و ایمان جز حجاب راه نیست
عاشقی را پیشه کن وز کفر و ایمان درگذر
با سرشک ما حدیث لؤلؤ لالا مگوی
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۱
عشق بازی از سر جان درگذر
کفر را بگذار و ایمان در گذر
دنیی و عقبی به این و آن گذار
همچو ما از این و از آن درگذر
زاهدان گر عیب رندان می کنند
[...]
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۱۵ - داستان آفتاب دولت فیلقوس به سر دیوار رسیدن و آیینه اسکندری را در مقابله آن داشتن و فروغ آن را در وی دیدن و سلطنت رابه ربقه تصرف وی در آوردن و از استاد وی ارسطو طلب وصیت کردن
بیا جامی از این و آن در گذر
وز این دار و گیر جهان درگذر