گنجور

رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳

 

در عشق، چو رودکی، شدم سیر از جان

از گریهٔ خونین مژه‌ام شد مرجان

القصه که: از بیم عذاب هجران

در آتش رشکم دگر از دوزخیان

رودکی
 

رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴

 

دیدار به دل فروخت، نفروخت گران

بوسه به روان فروشد و هست ارزان

آری، که چو آن ماه بود بازرگان

دیدار به دل فروشد و بوسه به جان

رودکی
 

رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵

 

رویت دریای حسن و لعلت مرجان

زلفت عنبر، صدف دهن، در دندان

ابرو کشتی و چین پیشانی موج

گرداب بلا غبغب و چشمت توفان

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۹ - مادر می

 

مادر می را بکرد باید قربان

بچهٔ او را گرفت و کرد به زندان

بچهٔ او را ازو گرفت ندانی

تاش نکوبی نخست و زو نکشی جان

جز که نباشد حلال دور بکردن

[...]

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۰

 

هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان

زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان

لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح

دست از کباب دار، که زهرست توامان

با کام خشک و با جگر تفته درگذر

[...]

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۱

 

شاهی، که به روز رزم از رادی

زرین نهد او به تیر در پیکان

تا کشتهٔ او ازان کفن سازد

تا خستهٔ او ازان کند درمان

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۲

 

یاد کن: زیرت اندرون تن شوی

تو برو خوار خوابنیده، ستان

جعد مویانت جعد کنده همی

ببریده برون تو پستان

پیر فرتوت گشته بودم سخت

[...]

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۳

 

یخچه می‌بارید از ابر سیاه

چون ستاره بر زمین از آسمان

چون بگردد پای او از پای دار

آشکوخیده بماند همچنان

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۴

 

ای مج، کنون تو شعر من از بر کن و بخوان

از من دل و سگالش، از تو تن و روان

کوری کنیم و باده خوریم و بویم شاد

بوسه دهیم بر دو لبان پریوشان

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۵

 

خلخیان خواهی و جماش چشم

گرد سرین خواهی و بارک میان

کشکین نانت نکند آرزوی

نان سمن خواهی گرد و کلان

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۶

 

چه چیزست آن رونده تیرک خرد؟

چه چیزست آن پلالک تیغ بران؟

یکی اندر دهان حق زبانست

یکی اندر دهان مرگ دندان

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۷

 

خواهی تا مرگ نیابد تو را

خواهی کز مرگ بیابی امان

زیرِ زمین خیز و نهفتی بجوی

پس به فلک برشو بی‌نردبان

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۸

 

ضیغمی نسل پذیرفته ز دیو

آهویی نام نهاده یکران

آفتابی، که ز چابک قدمی

بر سر ذره نماید جولان

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۲

 

خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان

لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۷۴

 

زش ازو پاسخ دهم اندر نهان

زش به بیداری میان مردمان

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۷۵

 

چون بگردد پای او از پایدان

خود شکوخیده بماند هم چنان

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۳۰

 

جگر تشنگانند بی‌توشگان

که بیچارگانند و بی‌زاوران

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۳۱

 

وگر پهلوانی ندانی زبان

ورز رود را ماورالنهر دان

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۳۲

 

که هرگه که تیره بگردد جهان

بسوزد چو دوزخ شود با دران

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۳

 

مردمانِ بخرد اندر هر زمان

راهِ دانش را به هر گونه زبان

رودکی
 
 
۱
۲
۳
۶۱۲