×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۳ - ذکر عمارتی که بدار الخلاقه شد بلند و آغاز آن ز جامع دین بست کردگار
به فرمود کاول برارند جامع
که بامش برآید به خورشید لامع
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۰ - تمثیل در بیان ماهیت صورت و معنی
نفس گردد روان چون برق لامع
رسد زو حرفها با گوش سامع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۹ - در بیان اندراج و اندماج شئون و اعتبارات فی اول رتب الذات و عدم تمایز ایشان از یکدیگر لا علما و لا عینا و تمایز ایشان فی ثانی رتب الذات علما لا عینا و ظهور ایشان فی مراتب الکون متفرقة مفصلة پس ظهور ایشان در مرتبه انسان کامل مجتمعة وحدانیة کما فی اول رتب الذات و ذلک غایة الغایات و نهایة النهایات
مظهری گشت کلی و جامع
سر ذات و صفات ازو لامع
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۹۲ - وجهه جمیع العابدین
بهر نطقش بخوانی اوست سامع
بهر وصفتش بداین اوست جامع
الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «بستان ماتم» » شمارهٔ ۵ - در مدح شیخ و مرشد خویش گوید
فلک را حلقه داران صوامع
ثنای حضرتش زیب مجامع