×
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۸) حکایت بزرجمهر با انوشیروان
حکیمش گفت یک حمّام خواهم
وزان پس ساعتی آرام خواهم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۸
من عاشقم، نه رعنا، کز دوست کام خواهم
کامم همین کزان در خاکی به کام خواهم
دارم هوس که میرم، در پیش تو کیم من؟
نه خضر و نه مسیحا، نه این مقام خواهم
از زنده داری شب چون نیم کشته گشتم
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۰
دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام خواهم
همه آرزو و کامم ز خدا کدام خواهم
سر وصلت ای پریوش نبود مرا ولیکن
سر خویش زیر پایت بگه خرام خواهم
هوسم بود که طوبی نگرم ولی نه چندان
[...]