گنجور

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰

 

یار در خوبی قیامت می‌کند

حسن بر خوبان غرامت می‌کند

در قمار حسن با ماه تمام

دعوی داو تمامت می‌کند

از کمان ابروان کرد آنچه کرد

[...]

انوری
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۵۳ - وله ایضا

 

از علامتها که در آخر زمان

آن دلالت بر قیامت می کند

هست روشن این که برفرمانها

این خر مقبل علامت می کند

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۹

 

مستی سلامت می‌کند، پنهان پیامت می‌کند

آن کاو دلش را برده‌ای، جان هم غلامت می‌کند

ای نیست کرده هست را، بشنو سلامِ مست را

مستی که هر دو دست را پابندِ دامت می‌کند

ای آسمانِ عاشقان! ای جانِ جانِ عاشقان!

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۰

 

مستی سلامت می‌کند پنهان پیامت می‌کند

آن کو دلش را برده‌ای جان هم غلامت می‌کند

ای نیست کرده هست را بشنو سلام مست را

مستی که هر دو دست را پابند دامت می‌کند

ای آسمان عاشقان ای جان جان عاشقان

[...]

مولانا
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶

 

هر که ما را در هوای او ملامت میکند

راستی خود را سزاوار غرامت می کند

شرم ناید سرو و گل را پیش بالا و رخش

کین همی لافد بقد او یاد قامت می کند

گر دلم شد بسته زنجیر زلفش باک نیست

[...]

ابن یمین
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲

 

راستی را شیوه‌ای کآن سرو قامت می‌کند

گر به قصد سرکشی نبوَد قیامت می‌کند

دوش فکر ماه می‌کردم که جانان رخ نمود

روشنم شد این که اظهار کرامت می‌کند

ناصح ما از هنر بویی ندارد غیر از این

[...]

خیالی بخارایی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹

 

بهر آزادی هر آن کس استقامت می‌کند

چاره این ارتجاع پر وخامت می‌کند

گو سپر افکن در این شمشیربازی از نخست

هرکسی کاندیشه از تیر ملامت می‌کند

باید از اول بشوید دست از حق حیات

[...]

فرخی یزدی