گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۶

 

لب لعلش ز میگونی لب جام است پنداری

به رویش حلقه های زلف، گلدام است پنداری

فریب آمیز با هرکس نگاهی آنچنان دارد

که آن آهوی وحشی با همه رام است پنداری

عجب جمعیتی اهل هوس در محفلت دارند

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۵۹

 

ز وحشت چرخ بر من حلقه دام است پنداری

زمین از تنگ میدانی لب بام است پنداری

ز تیغش تا جدا شد زخم در خمیازه می افتد

دم شمشیر سیرابش لب جام است پنداری

درین وادی به آهو چشمی افتاده است کار من

[...]

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۴

 

به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است پنداری

دلم را بی سرانجامی سرانجام است پنداری

شراب ناامیدی خوش گوارا شد مزاجم را

حریفان را می وصل تو در جام است پنداری

میان روز و شب، بی دوستان فرقی نمی‌بینم

[...]

قدسی مشهدی