گنجور

عین‌القضات همدانی » لوایح » فصل ۱۴۶

 

آن شب که مرا ازتو خیالی باشد

بنگر که مرا در آن چه حالی باشد

در رفتن شب هزار تأخیر بود

درآمدن صبح ملالی باشد

عین‌القضات همدانی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲۶

 

جانیکه در او از تو خیالی باشد

کی آن جان را نقل و زوالی باشد

مه در نقصان گرچه هلالی باشد

نقصان وی آغاز کمالی باشد

مولانا
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۸

 

گر دگر باره مرا با تو وصالی باشد

خوش ملاقاتی و بس نادره حالی باشد

جان و دل همرهِ اوی‌اند مگر عرضه کند

حال مسکینیِ من گرچه محالی باشد

جز صبا معتمدی نیست که در هر سحری

[...]

حکیم نزاری
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

تا هجر تو با منش وصالی باشد

گر دست رها کند خیالی باشد

از دامن من

از ساعد سیمین کمری ساز مرا

ور زانک ترا ازین وبالی باشد

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

تا هجر تو با منش وصالی باشد

گر دست رها کند خیالی باشد

خواجوی کرمانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۴

 

هر کرا دل متمایل به جمالی باشد

در دو چشمش ز رخ یار خیالی باشد

دل بیچاره ام از دست خیالت خون شد

خرّم آن دم که مرا با تو وصالی باشد

نکنی یاد من خسته مبادا صنما

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

با دل گفتم اگر مجالی باشد

یا با بت گل رخت وصالی باشد

از بنده بگویش که به وصلم برسان

دل گفت مگو که این محالی باشد

جهان ملک خاتون
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۷

 

هر روز دلم را اسیر خالی باشد

وز عشق توام بدل خیالی باشد

خورشید جهان محنتم من، چه عجب

گوهر روزم از نو زوالی باشد

ابوالحسن فراهانی