گنجور

 
 
 
عین‌القضات همدانی

آن شب که مرا ازتو خیالی باشد

بنگر که مرا در آن چه حالی باشد

در رفتن شب هزار تأخیر بود

درآمدن صبح ملالی باشد

خواجوی کرمانی

تا هجر تو با منش وصالی باشد

گر دست رها کند خیالی باشد

از دامن من

از ساعد سیمین کمری ساز مرا

ور زانک ترا ازین وبالی باشد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجوی کرمانی
جهان ملک خاتون

با دل گفتم اگر مجالی باشد

یا با بت گل رخت وصالی باشد

از بنده بگویش که به وصلم برسان

دل گفت مگو که این محالی باشد

ابوالحسن فراهانی

هر روز دلم را اسیر خالی باشد

وز عشق توام بدل خیالی باشد

خورشید جهان محنتم من، چه عجب

گوهر روزم از نو زوالی باشد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه