×
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۴۶
عماد دولت ودین صدر و پیشوای جهان
تویی که بزم تو را ماه نو پیاله شود
ز ابر دیده چو باران اشک بدخواهت
به لب رسد ز نفسهای سرد ژاله شود
مرا ز شادی جاه تو هر زمان باری
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۴
پیاله چون به من از دست او حواله شود
دهان غنچه پر از آب چون پیاله شود
ز شوق بزم وصال تو همچو موسیقار
نفس چو پیش لب من رسید، ناله شود
هوای داغ جنون در کدام سرکه نبود؟
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۳
چو شرح حال شهیدان او رساله شود
تمام خون شفق، سرخی مقاله شود
چنان زپا نفتادم که گردمش در بزم
ز دور چرخ اگر خاک من پیاله شود
پی نظاره چو باران بر روی هم ریزند
[...]