گنجور

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۸

 

با خوی بد تو گرچه در پرخاشیم

باری به غمت به گرد عالم فاشیم

چون نزد تو ما ز جملهٔ اوباشیم

سودای تو می‌پزیم و خوش می‌باشیم

سنایی
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۰ - دو خواجه تاش

 

من بنده و اسب هر دو امروز

بر درگه تو دو خواجه تاشیم

در گرسنگی بصبر کردن

ما هر دو درین دیار فاشیم

قدری جو اگر دهی باسبم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن

 

وگرنه ما کدامین خاک باشیم

که از دیوار تو رنگی تراشیم

نظامی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۷ - وله ایضا

 

گر خواجه ز بهر ما بدی گفت

ما چهره ز غم نمی خراشیم

ما جز که ثنای او نگوئیم

تا هر دو دروغ گفته باشیم

کمال‌الدین اسماعیل
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۳

 

ما قلندروشان قلاشیم

ما چه مردان جنگ و پرخاشیم

شرط ما در وفای عشق آن است

نخروشیم و نیز نخراشیم

همچو پروانه شمع دوست شویم

[...]

نجم‌الدین رازی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۲

 

درده شراب یک سان تا جمله جمع باشیم

تا نقش‌های خود را یک یک فروتراشیم

از خویش خواب گردیم همرنگ آب گردیم

ما شاخ یک درختیم ما جمله خواجه تاشیم

ما طبع عشق داریم پنهان آشکاریم

[...]

مولانا
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۹

 

ما که شنگولیانِ خوش باشیم

بنده‌ی شاهدانِ قلّاشیم

بت‌پرستی نمی‌کنیم اَرنه

لعبتی بی‌نظیر بتراشیم

اصل معناست ور نه نقش کنیم

[...]

حکیم نزاری
 

اوحدی » منطق‌العشاق » بخش ۳۵ - نامهٔ پنجم از زبان عاشق به معشوق

 

چو هستت دیگری، ما نیز باشیم

بهل، کز دور چوبی میتراشیم

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز

 

همه سر مست و رند و قلاشیم

بر سر کوی عشق اوباشیم

ابن یمین
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۹

 

فاش شد نام ما که قلاشیم

عاشق و رند و مست و اوباشیم

والهٔ زلف یار دلبندیم

مبتلای بلای بالاشیم

یار سرمست چشم مخموریم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰۰

 

ما چو در سایهٔ الطاف خدا می باشیم

هرچه باشند به ما ، ما به جهان می باشیم

دیگران در هوس نقش خیالند و ما

نقش بندیم خیالی که مگر نقاشیم

نبود هیچ حجابی که به آن محجوبیم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰

 

صلاح از ما مجو زاهد که ما رندیم و قلاشیم

گهی دُردی‌کش میخانه گه سرخیل اوباشیم

سر ما چون صراحی کی فرود آید به هر جامی

سبوها پُر کن ای ساقی! که ما رندان از این باشیم

زدم از دیده آب و از مژه جاروب راهش را

[...]

نسیمی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

دی در حق ما یکی بدی گفت

دل را زغمش نمی خراشیم

ما نیز نکوئش بگوئیم

تا هر دو دروغ گفته باشیم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم

 

دی در حق ما یکی بدی گفت

دل را زغمش نمی خراشیم

ما نیز نکوئیش بگوئیم

تا هر دو دروغ گفته باشیم

شیخ بهایی