گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

فاش شد نام ما که قلاشیم

عاشق و رند و مست و اوباشیم

والهٔ زلف یار دلبندیم

مبتلای بلای بالاشیم

یار سرمست چشم مخموریم

عاشق شاهدان جماشیم

نقش هستی خود فروشستیم

این زمان عین نقش نقاشیم

پشه ای را به جان نیازاریم

مورچه ای را دلش نبخراشیم

چون همه جز یکی نمی بینیم

لاجرم ما همه یکی باشیم

نقطه شد حرف و حرف شد سید

ما بدین حرف در جهان فاشیم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
نجم‌الدین رازی

ما قلندروشان قلاشیم

ما چه مردان جنگ و پرخاشیم

شرط ما در وفای عشق آن است

نخروشیم و نیز نخراشیم

همچو پروانه شمع دوست شویم

[...]

حکیم نزاری

ما که شنگولیانِ خوش باشیم

بنده‌ی شاهدانِ قلّاشیم

بت‌پرستی نمی‌کنیم اَرنه

لعبتی بی‌نظیر بتراشیم

اصل معناست ور نه نقش کنیم

[...]

ابن یمین

همه سر مست و رند و قلاشیم

بر سر کوی عشق اوباشیم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه