وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۱۹ - در تغزل
تا گرد رخت سنبل تر کاشتهاند
عشاق دل از مهر تو برداشتهاند
آن چاه ذقن، که دل در او میافتاد
تا لب به بنفشهٔ تر انباشتهاند
مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۶۸
تا از تف آب چرخ افراشتهاند
غم در دل من چو آتش انباشتهاند
سرگشته چو باد میدوم در عالم
تا خاک من از چه جای برداشتهاند
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۲۸
آنها که جهان به کام دل داشته اند
رفتند و جهان به جای بگذاشته اند
در زیرزمین به درد دل می دروند
تخمی که به بالای زمین کاشته اند
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷۲
آن را که به علم و عقل افراشتهاند
او را به حساب روزی انگاشتهاند
وان را که سر از عقل تهی داشتهاند
از مال به جای آن درانباشتهاند
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۵
تا گرد گلت سنبل تر کاشته اند
عشاق دل از مهر تو برداشته اند
چاه زنخت که دل در او می افتد
تا لب به بنفشه تر انباشته اند
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۶٧
حکیم ملت و دین را زمن پیام برید
که دوستان حق صحبت نگاه داشته اند
ز بی عنایتی تو شکایتی است مرا
که بر ضمیرم از آن فکرها گماشته اند
بمن رسید ز گفت رضی دین سخنی
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳ - در مذمت مخدرات و مسکرات
این بنا بهر این گذاشتهاند
واندرو نقشها نگاشتهاند