گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۵

 

شاه عالم گداست تا دانی

این گدا پادشاست تا دانی

هر خیالی که نقش می بندی

مظهر حسن ماست تا دانی

در محیطی که نیست پایانش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۲۳

 

لشکر پادشه بسی باشد

شاه جانیبکی است تا دانی

اختلاف صور فراوان است

ور نه معنی یکی است تا دانی

گر کسی را شکی بود به خدا

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » اشعار ترکیبی » شمارهٔ ۳ - ترکیب بند در مدح امامزاده واجب التعظیم احمد بن موسی الکاظم

 

دلا، جهان نه سرای بقاست تا دانی

مقام محنت و حسرت سر است تا دانی

اگر چه شاهد دنیاست لفریب بسی

نه مرد مهر و حریف وفاست تا دانی

به گنج حسن مبینش که خاک بر سر اوست

[...]

اهلی شیرازی