×
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۵
گهی به پای تو جانم سرِ نیاز کشید
که دست از هوس کار غیر باز کشید
دلم ز شیوهٔ چشمت ندید مردمی ئی
به غیر از این که نیازی نمود و ناز کشید
متاع قلب مرا زآن نفس رواجی نیست
[...]
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶
سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید
نیازمندی من دید و سر بناز کشید
بیک نگاه نهان می توان تلافی کرد
هر آن ستم که دل از چشم فتنه ساز کشید
خوش آن کرشمه و جولان که بر سرم از ناز
[...]