×
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۷ - صفت بهار و عیش خسرو و شیرین
بسا مرغا که عشقآوازه گردد
بسا عشق کهن کآن تازه گردد
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
بهر ساعت غم او تازه گردد
مصیبت نیز بیاندازه گردد
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۱۵ - پیغام فرستادن بمعشوق
ز عذرا جان وامق تازه گردد
چه غم شادیش بیاندازه گردد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۰ - عمارت کردن دایه خانه ای که در وی تصویر جمال یوسف و زلیخا کردند
ازان حرف آتش او تازه گردد
اسیر داغ بی اندازه گردد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۵ - در دست از دهن باز داشتن زنان مصر و زبان طعن بر زلیخا کشیدن و به تیغ غیرت عشق دست و زبان ایشان بریدن
غم عشق از ملامت تازه گردد
وز این غوغا بلند آوازه گردد
وحشی بافقی » ناظر و منظور » رو به میدان معانی کردن و تیغ دو زبان برآوردن در مدح شهسواری که از دو انگشت نوک تیغ دو سر دیدهٔ شرک را کور نمود و از بنان ذوالفقار پیکر باب خیبر گشاده
جهان را رسم عشرت تازه گردد
نوای دین بلند آوازه گردد
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۰۸
ز لعلت شور بلبل تازه گردد
ز بویت گل بلند آوازه گردد
چو خندان بگذری بر طرف گلشن
گلستان یک دهن خمیازه گردد