گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۸

 

بی خبری گر به هوش باز نیاید

هیچ خلل در جهانِ راز نیاید

معترفم معترف که عقل ندارم

عقل پرستی و عشق باز نیاید

عقل به یاسایِ عشق زهره ندارد

[...]

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۳

 

دلم ز دست برفته ست و پیش باز نیابد

نوازشی هم از آن یار دلنواز نیاید

تمام عرصه عالم سپاه فتنه بگیرد

اگر ز عارض یارم خط جواز نیاید

درید پرده، فرو ریخت راز دل بر صحرا

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹

 

جز ناله کسی مونس و دمساز نیاید

جز سایه کسی همره و همراز نیاید

ای خواجه برو باد مپیمای که بلبل

در فصل بهاران ز چمن باز نیاید

گفتم که زمن سرمکش ای سروروان گفت

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۱۸

 

در پای تو هر کس که سرانداز نیاید

چون هندوی زلف تو سرافراز نیاید

گر سر نکشد ز آتش دل شمع جگر سوز

ماننده زر در دهن گاز نیاید

گفتم بگریزم ز کمند تو ولیکن

[...]

خواجوی کرمانی