جز ناله کسی مونس و دمساز نیاید
جز سایه کسی همره و همراز نیاید
ای خواجه برو باد مپیمای که بلبل
در فصل بهاران ز چمن باز نیاید
گفتم که زمن سرمکش ای سروروان گفت
تا سر نکشد سرو سرافراز نیاید
هر دل که بدستش نبود رشته ی دولت
همبازی آن زلف رسن باز نیاید
باز آی و بسوی من بیدل نظری کن
هر چند مگس در نظر باز نیاید
صاحب نظر از نوک خدنگ تو ننالد
برکشته چو خنجر زنی آواز نیاید
چون بلبل دلسوخته را بال شکستند
بر طرف چمن باز بپرواز نیاید
تا زنده بود شمع صفت بر نکند سر
در پای تو هرکس که سر انداز نیاید
خواجو ز سفر عزم وطن کرد ولیکن
مرغی که برون شد ز قفس باز نیاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس تنهایی و فقدان میپردازد. شاعر از ناله و اندوه خود صحبت میکند و میگوید هیچ رفیق و همدمی جز سایه کسی در کنار او نیست. او به خواجهای خطاب میکند که در این فصل زیبا، بلبل دیگر از باغ نمیآید و از سرور خود میخواهد که با او رو در رو شود. شاعر به این نکته اشاره میکند که اگر کسی خوشبختی و روزی را نداشته باشد، همبازی معشوق خود نخواهد بود و در عین حال از محبوب میخواهد که به او توجه کند. در نهایت، شاعر بیان میکند که وقتی یک موجود زیبا و شمعگونه (سمبل عشق) در کنار او نباشد، زندگی بیمعناست و همچنین اشاره میکند که مثل پرندهای که از قفس بیرون رفته، دیگر به وطن باز نخواهد گشت.
هوش مصنوعی: جز صدای ناله کسی همراه و همدل نمیآید، و فقط سایه کسی میتواند ادامهدهنده و همراه باشد.
هوش مصنوعی: ای آقا، بیجهت خشمگین نباش که بلبل در فصل بهار از باغ برنمیگردد.
هوش مصنوعی: به کسی که با احترام و محبت به او خطاب میکنم، گفتم که ای محبوب، وقتی که تو سر برداشتنی نداشته باشی و قد بلند خود را نشان ندهی، هرگز کسی که به تو افتخار میکند به ظهور نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: هر دلی که موفق به کسب نعمت و خوشبختی نشود، هرگز نمیتواند از زیبایی و جاذبههای دنیا لذت ببرد.
هوش مصنوعی: برگرد و نگاهی به من بینداز، هرچند که مگس در نظر نمیآید.
هوش مصنوعی: اگر کسی با دقت به تیر تو آسیب ببیند، دیگر کسی درباره آن شکایت نمیکند، مانند این که با چاقو ضربهای به کسی بزنی و صدایی از او در نیاید.
هوش مصنوعی: زمانی که بلبل دلسوخته را از پرواز بازمیدارند و بالش را میشکنند، دیگر نمیتواند بر فراز چمن پرواز کند و به زندگی پیشین خود بازگردد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که شمع روشن است، در پای تو سر فرود میآورد. هر کس که نتواند سرش را به زیر بیندازد، از زندگی خارج میشود.
هوش مصنوعی: خواجو در سفر به سر میبرد، اما مانند پرندهای است که از قفس خارج شده و دیگر نمیتواند به آنجا برگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در پای تو هر کس که سرانداز نیاید
چون هندوی زلف تو سرافراز نیاید
گر سر نکشد ز آتش دل شمع جگر سوز
ماننده زر در دهن گاز نیاید
گفتم بگریزم ز کمند تو ولیکن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.