×
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۹ - باز دادن شاه گنجنامه را به آن فقیر کی بگیر ما از سر این برخاستیم
مست گشتم خویش بر غوغا زنم
چه چه باشد خیمه بر صحرا زنم
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۴ - در طلب اعانت و همّت از سلطان ولایت و اوّل مقصود اهل حقیقت و آخر منزل راهروان طریقت حضرت اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیه صلوات الله الملک الوهاب و فقنا الله لبیان هذه المطالب
دل به دریا خوش نهنگ آسا زنم
دَم ز سرّ عشق، بی پروا زنم
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵۵ - در شرح حال خود و رجوع به قتال آن شاه ذوالجلال
نیست باکیم ار سخن را جا زنم
دامن این خیمه را بالا زنم
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹
زین سپس بر هر چه غیر از وجه باقی پا زنم
تشنه ام زین پس بدریا گر رسم دریا زنم
باده وحدت تنی را نیست اندر خورد جام
جام وحدت گر زنم من با تن تنها زنم
نیستم منصور و منصورم که در این دار پست
[...]