گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۹

 

روی نکو بی وجود ناز نباشد

ناز چه ارزد، اگر نیاز نباشد

راه حجاز، ار امید وصل توان داشت

بر قدم رهروان دراز نباشد

مست می عشق را نماز مفرمای

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

روی نکو بی وجود ناز نباشد

ناز چه ارزد اگر نیاز نباشد

راه حجاز ار امید وصل توان داشت

سر قدم رهروان دراز نباشد

مست می عشق را نماز مفرمای

[...]

خواجوی کرمانی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۵

 

یک چشم زدن چشم تو بی ناز نباشد

جز فتنه در آن غمزة غماز نباشد

گفتی بهلم کن ستمی با تو اگر رفت

هرگز نکنم آن سنم ار باز نباشد

با هر که نصیبم ز غم و درد فرستی

[...]

کمال خجندی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳

 

اگر ز جانب ما ذلت و نیاز نباشد

جمال روی ترا هیچ عز و ناز نباشد

ز سوز عاشق بیچاره است ساز جمالت

جمال را اگر آن سوز نیست ساز نباشد

به پیش ناز تو گر ما نیاوریم نیازی

[...]

شمس مغربی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴

 

خواهم که کسم با خبر از راز نباشد

گر اشک من و عشق تو غماز نباشد

گفتی که پشیمان شدم از کشتن عشاق

مسکین من اگر این سخن از ناز نباشد

پیراهن عشق کس از آغاز نکردند

[...]

سحاب اصفهانی