از حسین وز حسن تو راز بین

صدهزاران سر حق را باز بین

گوش کن ای هوشمند راز بین

در حقیقت خویشتن را باز بین

گفت ای مرد خدای راز بین

جمله اسرار کلی باز بین

راز ما در پرده دل باز بین

آنگهی تو معنی و اعزاز بین

اوستاد ما در آنجا راز بین

آنگهی اسرار کلی باز بین

معنی آئینه را تو باز بین

در درون دل تو صاحب راز بین

ای برادر تو چه مرغی خویشتن را بازبین

گر تو دست آموز شاهی خویشتن را باز بین

هر کی انبازی برید از خویش آن بازی مدان

در جهان او را چو حق بی‌مثل و بی‌انباز بین

ز آفتابی کآفتاب آسمان یک جام او است

[...]

ترکا بجوش خم غدیر از نیاز بین

وز این نیاز مست شوو جان بناز بین

دستی به خم زساقی کوثر دراز بین

پیمان کن و بگردش پیمانه راز بین

ارواح انبیا همه را با نیاز بین

جن و ملک گرفته نشیب و فراز بین

خلقی زهند و روم و عراق و حجاز بین

چشم همه به احمد محمود باز بین