ای برادر تو چه مرغی خویشتن را بازبین
گر تو دست آموز شاهی خویشتن را باز بین
هر کی انبازی برید از خویش آن بازی مدان
در جهان او را چو حق بیمثل و بیانباز بین
ز آفتابی کآفتاب آسمان یک جام او است
ذرهها و قطرهها را مست و دست انداز بین
چونک قبله شاه یابی قبله اقبال شو
چون دو دم خوردی ز جامش بخت را دمساز بین
گفتم ای اکسیر بنما مس را چون زر کنی
رو به صرافان دل آورد گفتا گاز بین
گفتمش چون زنده کردی مرغ ابراهیم را
گفت پر و بال برکن هم کنون پرواز بین
گفتم از آغاز مرغ روح ما بیپر بدهست
گفت هین بشکن قفس آغاز بیآغاز بین
زان فروبسته دمی کت همدم و همراز نیست
چشم بگشا هر دمی همراز بین همراز بین
این دمی چندی که زد جان تو در سوز و نیاز
چون دم عیسی به حضرت زنده و باساز بین
خاک خواری را بمان چون خاک خواری پیشه گیر
خاک را از بعد خواری در چمن اعزاز بین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی دعوت به خودشناسی و بازبینی درونی است. شاعر از برادرش میخواهد که خودش را بررسی کند و تواناییهایش را ببیند. او به اهمیت آگاهی از درون اشاره میکند و میگوید کسی که از خود دور شود، نباید او را در این دنیا بدون همسفر و یار دانست. شاعر به آفتاب و نور آن اشاره میکند و میگوید که ما هم باید از آن نور بهرهمند شویم.
سپس از شخصی به نام اکسیر میخواهد که مس را به طلا تبدیل کند و از او میخواهد تا روح انسان را زنده کند. این داستان به اشاره به نیاز انسان به پرواز و رهایی از قید و بند است. شاعر به درک عمیقتری از وجود و پیوند با خدا اشاره میکند و در نهایت به پذیرش خاکی بودن انسان و تلاش برای رسیدن به مقام والاتر اشاره دارد.
به طور کلی، پیام شعر دعوت به شناخت خویشتن و نیل به سیر و سلوک معنوی است.
هوش مصنوعی: ای برادر، خودت را بشناس و درونیاتت را بررسی کن. اگر میخواهی به مقامی بلند و شاهگونه دست یابی، ابتدا باید به خودت و تواناییهای خود نگاه کنی.
هوش مصنوعی: هر کسی که از خود به تنهایی خارج شود و جدا گردد، نباید آن را بازی تلقی کند. در جهان، او را مانند حقیقتی بیهمتا و بدون شریک ببین.
هوش مصنوعی: از آفتابی که خودش نور و روشنی آسمان است، ذرات و قطرات آب را به حالت نشئگی و تحرک درمیآورد و در مسیرش تغییرات زیادی ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: وقتی به شاه و صاحب قدرت نزدیک شدی، خودت را با شانسی که به دست آوردی هماهنگ کن. پس از آنکه از دو جرعه از جام او نوشیدی، وضعیت خوشبختی ات را مشاهده کن.
هوش مصنوعی: گفتم ای جادو، مس را مانند طلا نشان بده، تا مردم دلگرم شوند. او پاسخ داد: این کار تنها با گاز به دست میآید.
هوش مصنوعی: به او گفتم: چطور توانستی پرنده ابراهیم را زنده کنی؟ پاسخ داد: پر و بالش را بزن و الان او را پرواز کن!
هوش مصنوعی: در ابتدا از او خواستم که روح ما را آزاد کند، او گفت: احتیاط کن و قفس را بشکن، تا بتوانی آغاز و پایان را ببینی.
هوش مصنوعی: پس از اینکه لحظهای در سکوت و تنهایی گذراندهای، دریاب که حتی همدم و رازدار تو نیز در کنارت نیست. بنابراین، در هر لحظه چشمت را باز کن و به اطراف خود نگاه کن تا همرازانی را ببینی که در کنار تو هستند.
هوش مصنوعی: این لحظهای که جان تو در تلاش و احساسات در حال سوز و گداز است، مانند دم عیسی است که در حضور خدا جان تازهای به زندگی میبخشد و آن را زنده میکند.
هوش مصنوعی: خود را مانند خاک humble و بیادعا بدان و این ویژگی را در زندگی خود، به عنوان یک شیوه عمل، انتخاب کن. زیبایی و احترام را از دیدگاه تو میتوان در جایی پیدا کرد که به پایینترین و بیادعاترین چیزها توجه شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.