گنجور

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰

 

من به اومید تو از راه دراز آمده‌ام

ناز بگذار دمی چون به نیاز آمده‌ام

رهروان را به شب تار دلیلی باید

من به بوی خوش آن زلف دراز آمده‌ام

شمع بی زحمت پروانه نباشد بنشان

[...]

همام تبریزی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۹

 

سوی من بین که ز هجرت به گداز آمده‌ام

روی بنمای که پیشت به نیاز آمده‌ام

به سر زلف درازت کششی داشتمی

زان کشش به شب‌های دراز آمده‌ام

از تو رفتم، چه کنم صبر چو نتوانستم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۰

 

باز بر درگهت ای مایهٔ ناز آمده‌ام

خشمگین رفته به صد عجز و نیاز آمده‌ام

رفتن از رشک رقیب آمدن از غایت شوق

بارها رفته‌ام از آن در و بازآمده‌ام

کرده‌ام طی به امید ره شوقت رحمی

[...]

سحاب اصفهانی