×
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۷۱
گر بر دل من رحم کند یارچه باشد؟
ور یاد کند از من غمخوار چه باشد؟
با قامتش از سرو خرامنده چه اید؟
با عارض او سوسن و گلنار چه باشد؟
زلفش بگرفتم بستم گفت: که بگذار
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۱
اگر دمی بنوازد مرا نگار چه باشد
گر این درخت بخندد از آن بهار چه باشد
وگر به پیش من آید خیال یار که چونی
حیات نو بپذیرد تن نزار چه باشد
شکار خسته اویم به تیر غمزه جادو
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۵
گر یاد کند یک شبَکم یار چه باشد
تا شاد شوم زو من غمخوار چه باشد
خندان و خرامان ز درم مست درآید
جامی دهدم زان میِ رخسار چه باشد
یک بوسه به من بدهد و جانم بستاند
[...]
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۰
سجّاده چه کار آید و دستار چه باشد
زر در چه شمار آید و دینار چه باشد
مندیل چه قدر آرد و تسبیح چه قیمت
ساغر چه زیان دارد و زنار چه باشد
من خود ز غم هجر تو آزردهام ای دوست
[...]