گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸

 

اگر درد دلم را چاره بودی

چرا صبر از دلم آواره بودی

دلی دارم شکسته ور دل اینست

روا بودی اگر صد پاره بودی

ز عشقت هم بفرسودی اگر نیز

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل

 

اگر نه معدهٔ خون خواره بودی

کجا مردم چنین بیچاره بودی؟

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

اگر در پیش رُمحش خاره بودی

بیک ساعت همی صد پاره بودی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۵ - آگاهی یافتن قیصر از آمدن خسرو

 

تو تا بودی ز گل آواره بودی

گهی بر خار و گه برخاره بودی

عطار