گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۵

 

رقیب از رشک من هر لحظه در خارها دارد

که آن یوسف رخ از شوخی بمن آزارها دارد

مرا چون بید بنماید بغیر و زیر لب خندد

من از آن خنده میابم که با من کارها دارد

بهرجاییکه بنشیند چو خیزد دامن افشاند

[...]

اهلی شیرازی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴

 

دلی کز حسن آن گل، در نظر گلزارها دارد

اگر برگ گلی باشد، درونش خارها دارد

دلیل عصمت زاهد، بدانی زهد و تقوا را

که او در پردهٔ اسلام و دین، زنارها دارد

من و وادی شوق ناوک صید افکنی، کانجا

[...]

عرفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰۵

 

توانگر در دل از سامان خود آزارها دارد

به قدر فلس، زیر پوست ماهی خارها دارد

مگو بی پرده چون منصور حرف حق به هر باطل

که عشق از بهر بی ظرفان مهیا دارها دارد

چه حرف است این که می باشد سبکباری در آزادی؟

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲

 

مرا پای طلب از رهگذاری خارها دارد

که از هر خار او دل در نظر گلزارها دارد

همای بی‌نیازی سایه بر هر سر نیندازد

گل این باغ ننگ از جلوة دستارها دارد

برای گریه از دل مشت خون جستم چه دانستم

[...]

فیاض لاهیجی