گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶۶ - در شکر انعام رئیس شمس الدین

 

دی فرد و خفته بخت سوی ارمن آمدم

امروز جفت نعمت بسیار می‌روم

دیدم دو بحر، بحر ایادی و بحر آب

من زین دو بحر شاکر آثار می‌روم

لب تشنه آمدم به لب بحر شور لیک

[...]

خاقانی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱۸

 

ای دیده، پای شو که بر یار می روم

در جلوه گاه آن بت عیار می روم

راهش ز رفتن مژه پر خار کرده اند

من باز دیده کرده بر آن خار می روم

ای خارخار هجر ز دل دور شو که من

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۳

 

مشتاق یارم و به در یار می‌روم

دلدارم اوست، در پی دلدار می‌روم

تا بینم آفتاب رخ او ز روزنی

مانند سایه بر در و دیوار می‌روم

او در میان دایرهٔ خانه نقطه‌وار

[...]

اوحدی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۶۲

 

از جلوه ات ز هوش من زار می روم

چندان که می روی تو من از کار می روم

صائب تبریزی