گنجور

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۲

 

دامی که در آن دام شکارم کردی

در حلقهٔ او تو بیقرارم کردی

ای فتنهٔ روزگار در حسرت خویش

انگشت نمای روزگارم کردی

امیر معزی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۷

 

نظری گر ز سر لطف به کارم کردی

شادمان چون گل و خرم به بهارم کردی

جاودان گفتمی آن خنجر و بازو را شکر

با خود ار زانکه ببری چو شکارم کردی

اگر آن غنچه دهن را سر مهری بودی

[...]

اوحدی
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۴

 

تاراج متاع اختیارم کردی

در رهگذر بلا غبارم کردی

گفتم بشکیبم از تو آتش رسنی

در گردن جان بیقرارم کردی

میرداماد
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۴۷

 

از کتم عدم چه آشکارم کردی

مختار تمام کار و بارم کردی

خواهی گرم از گنه بسوزی به چه رو

بر بخشش خود امیدوارم کردی

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۴۷

 

از کتم عدم چه آشکارم کردی

مختار تمام کار و بارم کردی

صامت بروجردی
 

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۳۱ - خزان عشق

 

گرچه ز محنت، خوارم کردی

با غم و حسرت، یارم کردی

رهی معیری