گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴

 

ای نسیم صبحدم، یارم کجاست

غم ز حد بگذشت، غمخوارم کجاست

خواب در چشمم نمی آید به شب

آن چراغ چشم بیدارم کجاست

دوست گفت آشفته گرد و زار باش

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶

 

ای نسیم صبح دم، یارم کجاست؟

غم ز حد بگذشت، غم‌خوارم کجاست؟

وقت کارست، ای نسیم، از کار او

گر خبر داری، بگو دارم، کجاست؟

خواب در چشمم نمی‌آید به شب

[...]

اوحدی