مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰
ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست
میر مست و خواجه مست و یار مست اغیار مست
باغبانا رعد مطرب ابر ساقی گشت و شد
باغ مست و راغ مست و غنچه مست و خار مست
آسمانا چند گردی گردش عنصر ببین
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۸
از سقاهم ربهم بین جمله ابرار مست
وز جمال لایزالی هفت و پنج و چار مست
این قیامت بین که گویی آشکارا شد ز غیب
خم و کوزه حوض کوثر از می جبار مست
تن چو سایه بر زمین و جان پاک عاشقان
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳
از جام عشق بین همه باغ و بهار مست
دوران دهر عاشق و لیل و نهار مست
ناهید در هبوط و قمر در شرف خراب
خورشید در طلوع و فلک ذرهوار مست
مجنون و عشق خسته و ایوب و صبر زار
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴
دل مست و دیده مست و تن بیقرار مست
جانی زبون چه چاره کند با سه چار مست؟
تلخست کام ما ز ستیز تو، ای فلک
ما را شبی بر آن لب شیرین گمار، مست
یک شب صبح کرده بنالم بر آسمان
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۴
دوش دیدم یار مست و جمله اغیار مست
جام مست و باده مست و خانه خمار مست
جان ما مست و حریفان مست و ساقی مست مست
بزم مست و شاهد و مطرب همه یکبارمست
عقل مست و عشق مست و عاشق و معشوق مست
[...]