دل مست و دیده مست و تن بیقرار مست
جانی زبون چه چاره کند با سه چار مست؟
تلخست کام ما ز ستیز تو، ای فلک
ما را شبی بر آن لب شیرین گمار، مست
یک شب صبح کرده بنالم بر آسمان
با سوز دل ز دست تو، ای روزگار، مست
ای باد صبح، راز دل لاله عرضه دار
روزی که باشد آن بت سوسن عذار مست
از درد هجر و رنج خمارش خبر دهم
گر در شوم شبی به شبستان یار مست
سر در سرش کنم به وفا، گر به خلوتی
در چنگم اوفتد سر زلف نگار، مست
لب برنگیرم از لب یار کناره گیر
گر گیرمش به کام دل اندر کنار، مست
یکسو نهم رعونت و در پایش اوفتم
روزی اگر ببینمش اندر کنار، مست
میخانه هست، از آن چه تفاوت که زاهدان
ما را به خانقاه ندادند بار مست؟
ما را تو پنج بار به مسجد کجا بری؟
اکنون که میشویم به روزی سه بار مست
از ما مدار چشم سلامت، که در جهان
جز بهر کار عشق نیاید به کار مست
ای اوحدی، گرت هوس جنگ و فتنه نیست
ما رای به کوی لالهرخان در میآرمست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره حال و هوای عاشقانه و مستی شاعر است. شاعر از عشق و دلدادگیاش میگوید و به درد و رنجهای ناشی از هجران اشاره میکند. او به تقدیر و سرنوشت خود حسرت میزند و به پیالهی میخانه و یاد یار فکر میکند. شاعر خواستار دیدار یار و در کنار او بودن است، حتی اگر به بهای کنارهگیری از زهد و عرفان باشد. در نهایت، شاعر با اشاره به لذتهای عشق و می، از بیتوجهی به زاهدان و دل مشغولیهای دنیوی خود میگوید و در جستجوی زیباییها و لذتهای عشق است.
هوش مصنوعی: دل شاد و گیج، چشمان سرخ و تن مضطرب، موجودی بیچاره با این حال چه تدبیری میتواند در پی داشته باشد وقتی که در میان جمعی از مستی و شیدایی است؟
هوش مصنوعی: ما از ستیز و دشمنیهای تو به شدت آزردهایم، ای دوران؛ چه شبی میآید که ما بتوانیم بر لب شیرین عیش و خوشی استراحت کنیم و سرمست شویم؟
هوش مصنوعی: یک شب وقتی که صبح نزدیک بود، با دل پر از اندوه نزد آسمان شکایت کردم و از دست تو، ای زمانه، به شدت ناراحتم.
هوش مصنوعی: ای باد صبح، راز دل لاله را به نمایش بگذار، در روزی که آن معشوق زیبا با چهره گل سوسن در مستی باشد.
هوش مصنوعی: اگر شبی به خلوت یار مست بروم، میتوانم از درد جدایی و رنج ناشی از عطش وصالش برایتان بگویم.
هوش مصنوعی: اگر در تنهایی به من نزدیک شود، با وفا سرم را بر روی او میگذارم و از زیباییهایش دیوانه میشوم.
هوش مصنوعی: اگر از لب یار دوری کنم، این بدان معناست که اگر او را به کام دل خود در کنار خود بزنم، حالتی مست و سرشار از شوق خواهم داشت.
هوش مصنوعی: اگر روزی او را در کنار خود ببینم، همه تکبر و خودبزرگبینیام را کنار میگذارم و در پای او به احترام میافتم، حتی اگر در آن لحظه مست و شاداب باشد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، جایی برای خوشگذران بودن وجود دارد، پس چه فرقی میکند که زاهدان ما را به محفل عبادت راه ندادند، وقتی که میتوانیم از لذتهای دیگر بهره ببریم؟
هوش مصنوعی: ما را چگونه میتوانی پنج بار به مسجد ببری؟ حالا که روزی سه بار در مستی و شادمانی هستیم.
هوش مصنوعی: به ما امیدی نبندید که همیشه در حال سلامتی و خوبی خواهیم بود، زیرا در این دنیا تنها برای عشق و عاشقی زندگی معنا پیدا میکند.
هوش مصنوعی: ای اوحدی، اگر علاقهای به جنگ و درگیری نداری، ما به محلهی گلرخان میرویم و به خوشگذرانی میپردازیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از جام عشق بین همه باغ و بهار مست
دوران دهر عاشق و لیل و نهار مست
ناهید در هبوط و قمر در شرف خراب
خورشید در طلوع و فلک ذرهوار مست
مجنون و عشق خسته و ایوب و صبر زار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.