گنجور

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الحادیة و العشرون - فی اوصاف بلدة سمرقند

 

گل این نوبهار خار دل است

آب او تیغ آبدار دل است

ناز او سر بسر نیاز تن است

خمر او سر بسر خمار دل است

حمیدالدین بلخی
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند

 

دید از زاریش کاو زار دل است

تن خوش است و او گرفتار دل است

مولانا
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۰

 

سبزی نه فلک از چشم گهربار دل است

آب این مزرعه از دیده بیدار دل است

یوسفی را که ندیده است زلیخا در خواب

یکی از جلوه گران سر بازار دل است

نفس سرد، نسیم جگر سوخته است

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۱

 

حضور عالم ایجاد در قرار دل است

سفر اگر همه یک منزل است بار دل است

فغان که دیده جوهرشناس نیست ترا

وگرنه گوهر مقصود در کنار دل است

بهار در گره غنچه گوشه گیر شده است

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷

 

هستی و نیستی آیینه دیدار دل است

دو جهان یک شرر از گرمی بازار دل است

بیشتر از همه اسباب تجمل دارم

مایه حشمت من حسرت بسیار دل است

بستر راحت من گشته خیال نگهی

[...]

اسیر شهرستانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶

 

تن سختی کشم نزار دل است

کمر کوه زیر بار دل است

دل از آن طرّه در پریشانی است

سر این فتنه در کنار دل است

نکند ناوک دعا اثری

[...]

حزین لاهیجی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

عاشقی، خود باختیار دل است

چون کنم چون؟ که کار کار دل است!

آذر بیگدلی