×
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵
هر که او معشوق دارد گو چو من عیار دار
خوشلب و شیرینزبان خوشعیش و خوشگفتار دار
یار معنیدار باید خاصه اندر دوستی
تا توانی دوستی با یار معنیدار دار
از عزیزی گر نخواهی تا به خواری اوفتی
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۶ - حکایت ضیاء دلق کی سخت دراز بود و برادرش شیخ اسلام تاج بلخ به غایت کوتاه بالا بود و این شیخ اسلام از برادرش ضیا ننگ داشتی ضیا در آمد به درس او و همه صدور بلخ حاضر به درس او ضیا خدمتی کرد و بگذشت شیخ اسلام او را نیم قیامی کرد سرسری گفت آری سخت درازی پارهای در دزد
دشمن راه خدا را خوار دار
دزد را منبر منه بر دار دار
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۵
ای ز چون تو بت شده، صد پارسا زنار دار
آفتابی، روی ما در قبله دیدار دار
چون غم و اندوه خالت را فراوان پیشوا
در بلا و فتنه چشمت را هزاران کار دار
رشکم آید ز آنچه غمهایت، دگر یاران خورند
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - وله بردالله مضجعه
زنهار خوارگان را زنهار خوار دار
پیوند و عهدشان همه نا استوار دار
هر زر که دشمنی دهد و گل که ناکسی
آن زر چو خاک بفکن و آن گل چوخار دار
فخری، که از وسیلت دونی رسد به تو
[...]