نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۸ - نشستن بهرام روز دوشنبه در گنبد سبز و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم سوم
این وطنگاهِ دامیاران است
جای صیاد و صیدکاران است
همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵
چشم مستانه تو آفت هشیاران است
فتنه و عربده او همه با یاران است
سر بوسیدن پای تو نه تنها ماراست
این خیالیست که اندر سر بسیاران است
عارضت هست بسی تازهتر از گلبرگی
[...]
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۱ - پیغام چهارم شب به خورشید
روز غمّاز روزهداران است
نه که او را همیشه کار آن است!»
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴
چشم سر مست خوشت، فتنه هشیاران است
هر که شد مست می عشق تو، هشیار، آن است
در خرابات خیال تو خرد را ره، نیست
یعنی او نیز هم از زمره هشیاران است
دلم از مصطبه عشق تو، بویی بشنید
[...]
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳
تاق ابروی تو منزلگه بیماران است
دام گیسوی تو مأوای گرفتاران است
چشم جادوی تو شد پیشرو عیاران
زلف هندوی تو سرحلقهٔ طراران است
روز و شب مار سر زلف تو در چشم من است
[...]
شاه نعمتالله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰
باران عنایتش به ما بارانست
باران چون نباردش به ما بار آن است
گوئی که منم یار تو ای سید من
آری آری وظیفهٔ یار آن است
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۲ - عقد پانزدهم در خوف که طریق احتیاط ورزیدن است و بر نعمت امنیت و انبساط لرزیدن
ور به دیدار نکوکاران است
که نظرگاه وفاداران است
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴۱
قلمم، سرو جویباران است
رقمم خطّ گلعذاران است
یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳
باده ساغرت از خون دل یاران است
وای اغیار اگر این اجر وفاداران است
زلف در پای تو افتد به تظلم چپ و راست
بسکه در تاب زسودای گرفتاران است
نیست چشمت ز شبان غمم آگه آری
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۶ - شاه بد خشانی قُدِّسَ سِرُّه
در مدرسه آنچه صحبت یاران است
در صومعه آنچه بر گرفتاران است
زان گاه که مهر تو گزیدم دیدم
کاینها همه کارهای بیکاران است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۶ - شاه بد خشانی قُدِّسَ سِرُّه
در مدرسه آنچه صحبت یاران است
در صومعه آنچه بر گرفتاران است
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴
امسال بهار جشن می خواران است
اطراف چمن نشیمن یاران است
از دولت ابر و باد و باران بهار
گلزار شکوفه ریز و گل باران است