گنجور

عطار » پندنامه » بخش ۴۱ - در بیان پنج چیز که آب روی از آن می‌‬افزاید

 

فخر جمله کارها نان دادن است

در به روی دوستان بگشادن است

عطار
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۴

 

کس از شهوت بطن سودی نیافت

شکم خواره را کار جان دادن است

شب آبستن از پرخوری چون زنان

سحر بر سر پای در زادن است

اهلی شیرازی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲۶

 

روشنگر وجود به راه اوفتادن است

در جویبار، سبزی آب از ستادن است

رو تافتن ز پیکر خاکی پس از وصول

بعد از نماز پشت به محراب دادن است

عرض نیاز خویش به پاکیزه گوهران

[...]

صائب تبریزی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶

 

در ره حق، گام اول ترک هستی دادن است

سوی او از خویش برگشتن براه افتادن است

فکر دنیا کرده ما را غافل از انجام خویش

ورنه گریان طفل بهر مرگ وقت زادن است

رتبه افتادگی را، دیده ام از بس بلند

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲

 

دل شاد را مایه دادن است

گشاد دل از کیسه بگشادن است

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲

 

محبت بسایل چو زر دادن است

گشاد جبین کیسه بگشادن است

واعظ قزوینی
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۱۰ - در معنی‌ فنا

 

ترک هستی‌ نِی‌ همین‌ جان دادن است‌

بل‌ تعیّن‌های خود بِنهادن است‌

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۲۹- آیات ۵۸ تا ۶۱

 

حِطّه گفتن بر فنا دل دادن است

سر به خاک نیستی بنهادن است

صفی علیشاه