سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۸۲ - فی العبودیّة
آنکه دلهای آشنا دارند
دل ز چون و چرا جدا دارند
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۴
هر کسی در سر ازینگونه هوسها دارند
که چوما چشم بقین و دل دانا دارند
شیوه اهل صفا هیچ ندانسته هنوز
خویشتن را همه صوفی وش و رعنا دارند
قول ایشان همه این کاهل یقینیم و شناخت
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱۱
نه غم خار و نه اندیشه خارا دارند
رهنوردان تو پیشانی صحرا دارند
به زر و سیم جهان چشم نسازند سیاه
پا به گنج گهر از آبله پا دارند
وادایی نیست که صد بار بر او نگذشتند
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۳
اختلافی که در خدا دارند
انحرافی کز انبیا دارند
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴۱
دولتی را کز ابتدا دارند
همه زین خلق جانگزا دارند
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱
بتان شهر ز ما هر زمان که یاد آرند
مسلم است که آهنگ قتل ما دارند
خدای را خبرم ده که کیستند این قوم
که دشمنی همه با دوستان روا دارند
به شیرگیری ترکان نگر که با همه شور
[...]
ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷
دلفریبان که به روسیهٔ جان جا دارند
مستبدانه چرا قصدِ دلِ ما دارند
دلبران خودسر و هرجایی و روسیصفتند
ورنه در خانهٔ غیر از چه سبب جا دارند
گاه لطف است و خوشی گاه عتاب است و خطاب
[...]