گنجور

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۰۹ - در بیان آنکه مخلوقات سه نوع‌اند یکی فرشته و یکی حیوان و یکی آدمی. بر فرشته قلم نیست زیرا غیر طاعت وذکر کاری دیگر از او نمیآید. همچون ماهی که زنده از آب است، او نیز بدان زنده است. پس در طاعت وذکر او راثوابی نباشد، زیرا غذای خود میخورد و کار خود میکند و بر حیوان نیز هم قلم نیست زیرا بخواب و خور و غفلت زنده است و بجهت آنش آفریده‌اند قابلیت کاردیگر ندارد. در حیوانی و غفلت خوش است و فارغ و ایمن او را نه بهشت است و نه دوزخ. اما آدمی که نیمش فرشته است و نیمش حیوان صفت فرشتگیش طاعت میخواهد و صفت حیوانیش غفلت و خواب و خور این هر دو صفت دایم در جنگ‌اند، فرشتگیش بالا میکشد و حیوانیش زیر پس قلم بر وی است و معاقب اوست. که چرا میل بشغلی که بهتر است نمیکند، چون قابلیت و استعداد آن دارد که کار نیک کند بدرا چرا اختیار کرد. پس جزاش دوزخ باشد و چون جهد نماید و با نفس حیوانی محاربه کند صفت ملکی را در خود زیادت گرداند و بر کافر نفس غالب آید. مقامش بهشت شود و درجۀ او از فرشتگان بالاتر باشد، زیرا با وجود چندین موانع جهدها کرد و جهاد نمود و رنج بر خود نهاد و بخلاف طبع خود کارها کرد و طاعت را گزید پس مقامش بالای ملائکه باشد چنانکه مصطفی علیه السلام میفرماید که ان اللّه خلق الملائکة و رکب فیهم العقل و خلق البهائم و رکب فیها الشهوة و خلق بنی آدم و رکب فیهم العقل و الشهوة فمن غلب عقله علی شهوته فهو اعلی من الملائکة و غلبت شهوته علی عقله فهو ادنی من البهائم.

 

زندگی جمله از خدا دارند

هر زمان نو بنو عطا دارند

۱ بیت
سلطان ولد
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۴

 

هر کسی در سر ازینگونه هوسها دارند

که چو ما چشم یقین و دل دانا دارند

شیوه اهل صفا هیچ ندانسته هنوز

خویشتن را همه صوفی وش و رعنا دارند

قول ایشان همه این کاهل یقینیم و شناخت

[...]

۷ بیت
کمال خجندی
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱۱

 

نه غم خار و نه اندیشه خارا دارند

رهنوردان تو پیشانی صحرا دارند

به زر و سیم جهان چشم نسازند سیاه

پا به گنج گهر از آبله پا دارند

وادی ای نیست که صد بار بر او نگذشتند

[...]

۱۱ بیت
صائب
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۳

 

اختلافی که در خدا دارند

انحرافی کز انبیا دارند

۱ بیت
حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴۱

 

دولتی را کز ابتدا دارند

همه زین خلق جانگزا دارند

۱ بیت
حزین لاهیجی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱

 

بتان شهر ز ما هر زمان که یاد آرند

مسلم است که آهنگ قتل ما دارند

خدای را خبرم ده که کیستند این قوم

که دشمنی همه با دوستان روا دارند

به شیرگیری ترکان نگر که با همه شور

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

دل‌فریبان که به روسیهٔ جان جا دارند

مستبدانه چرا قصدِ دلِ ما دارند

دلبران خودسر و هرجایی و روسی‌‌صفتند

ورنه در خانهٔ غیر از چه سبب جا دارند

گاه لطف است و خوشی گاه عتاب است و خطاب

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار