گنجور

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق

 

از عشق نشانه، جان ودل باختن است

وین کون و مکان هر دو بر انداختن است

گه مؤمن و گاه گاه کافر بودن

با این دو مقام تا ابد ساختن است

۲ بیت
عین‌القضات همدانی
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » حکایت دوم

 

وقتِ دل دادن و نواختن است

که نه هنگام ناشناختن است

۱ بیت
حمیدالدین بلخی
 

عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹

 

اول قدم از عشق سر انداختن است

جان باختن است و با بلا ساختن است

اول این است و آخرش دانی چیست؟

خود را ز خودی خود بپرداختن است

۲ بیت
عراقی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۸

 

برخیز که بخت در سبب ساختن است

ضایع منشین گر همه سر باختن است

از دست منه عنان فرصت که حیات

رخشیست که همچو برق در تاختن است

۲ بیت
اهلی شیرازی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۵

 

به فکر چاره فتادن جگر گداختن است

علاج درد چو مردان به درد ساختن است

مدان ز عشق جگرسوز حسن را غافل

که شمع بیش ز پروانه در گداختن است

توان به خانه خرابی ز گنج شد معمور

[...]

۹ بیت
صائب تبریزی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - در بیان قیامت و گریز به مصیبت

 

نه وقت کیفر و هنگامه گداختن است

قیامت آمده و موسم نواختن است

۱ بیت
صامت بروجردی
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۹۴ - زندگی در صدف خویش گهر ساختن است

 

زندگی در صدف خویش گهر ساختن است

در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است

عشق ازین گنبد در بسته برون تاختن است

شیشهٔ ماه ز طاق فلک انداختن است

سلطنت نقد دل و دین ز کف انداختن است

[...]

۵ بیت
اقبال لاهوری
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۰ - نیکی دل

 

ای دل، اول قدم نیکدلان

با بد و نیک جهان، ساختن است

صفت پیشروان ره عقل

آز را پشت سر انداختن است

ای که با چرخ همی بازی نرد

[...]

۷ بیت
پروین اعتصامی